معنی فارسی far-gone

B2

به معنای مرحله‌ای از وضعیت که برگشت یا تغییر دادن آن دشوار است.

At a stage in which recovery or reversal is unlikely or impossible.

example
معنی(example):

بعد از بیماری‌اش، او آن‌قدر پیشرفته بود که بهبود نیابد.

مثال:

After his illness, he was too far-gone to recover.

معنی(example):

این پروژه آن‌قدر پیشرفته بود که دیگر نمی‌توانست لغو شود.

مثال:

The project was so far-gone that it couldn't be canceled anymore.

معنی فارسی کلمه far-gone

: معنی far-gone به فارسی

به معنای مرحله‌ای از وضعیت که برگشت یا تغییر دادن آن دشوار است.