معنی فارسی farcial

B2

فارجیال به وضعیت یا حالتی اطلاق می‌شود که با مضحک‌گری یا احمقانه بودن مرتبط است.

Pertaining to or resembling farce; characterized by absurd and improbable situations.

example
معنی(example):

عناصر فارجیال در فیلم آن را سرگرم‌کننده کرد.

مثال:

The farcial elements in the movie made it entertaining.

معنی(example):

رفتار فارجیال او معمولاً به موقعیت‌های خنده‌دار منتهی می‌شد.

مثال:

His farcial behavior often led to humorous situations.

معنی فارسی کلمه farcial

:

فارجیال به وضعیت یا حالتی اطلاق می‌شود که با مضحک‌گری یا احمقانه بودن مرتبط است.