معنی فارسی farfels

B1

جمع فارفل، نوعی ماکارونی کوچک و ریز.

Plural of farfel, a type of small pasta.

example
معنی(example):

فارفل‌ها می‌توانند به بسیاری از غذاها برای تنوع اضافه شوند.

مثال:

Farfels can be added to many dishes for variety.

معنی(example):

کودکان از خوردن فارفل‌ها با پنیر لذت می‌برند.

مثال:

Children enjoy eating farfels with cheese.

معنی فارسی کلمه farfels

:

جمع فارفل، نوعی ماکارونی کوچک و ریز.