معنی فارسی farnesses
B1فاصلهها یا مسافتهای طولانی که معمولاً به زیباییهای طبیعی اشاره دارد.
The state or quality of being far away; distances that can be visually or contextually significant.
- NOUN
example
معنی(example):
فاصلههای کوهها خیرهکننده بود.
مثال:
The farnesses of the mountains were breathtaking.
معنی(example):
آنها به فاصلههایی که به افق کشیده شده بودند، تحسین کردند.
مثال:
They admired the farnesses that stretched into the horizon.
معنی فارسی کلمه farnesses
:فاصلهها یا مسافتهای طولانی که معمولاً به زیباییهای طبیعی اشاره دارد.