معنی فارسی farsakh
B1فارسخ، واحد اندازهگیری فاصله که بهویژه در ادبیات و متون باستانی فارسی به کار میرفت.
An ancient Persian unit of distance, traditionally used in literature and historical texts.
- NOUN
example
معنی(example):
فارسخ واحدی از فاصله در اندازهگیریهای باستانی فارسی است.
مثال:
A farsakh is a unit of distance in ancient Persian measurements.
معنی(example):
سفر به یک فارسخ ممکن است چندین ساعت بهطول انجامد.
مثال:
Traveling one farsakh could take several hours on foot.
معنی فارسی کلمه farsakh
:فارسخ، واحد اندازهگیری فاصله که بهویژه در ادبیات و متون باستانی فارسی به کار میرفت.