معنی فارسی fascistization

B1

فاشیستی‌شدن، روند تغییر یک جامعه یا کشور به سمت اصول و ایدئولوژی‌های فاشیستی است.

The process of becoming fascist or adopting fascist principles.

example
معنی(example):

فاشیستی‌شدن کشور ناظرین بین‌المللی را نگران کرد.

مثال:

The fascistization of the country alarmed international observers.

معنی(example):

فاشیستی‌شدن معمولاً منجر به سرکوب مخالفت می‌شود.

مثال:

Fascistization often leads to the suppression of dissent.

معنی فارسی کلمه fascistization

:

فاشیستی‌شدن، روند تغییر یک جامعه یا کشور به سمت اصول و ایدئولوژی‌های فاشیستی است.