معنی فارسی fast-moving
B1به فعالیت یا چیزی اشاره دارد که با سرعت زیاد حرکت می‌کند.
Descriptive of something that moves quickly or changes rapidly.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Moving rapidly
معنی(adjective):
Of or relating to a situation in which events follow each other in quick succession
معنی(adjective):
(of a product) That is sold quickly
example
معنی(example):
ماشین سریع‌حرکت از کنار ما در بزرگراه عبور کرد.
مثال:
The fast-moving car zoomed past us on the highway.
معنی(example):
رویدادهای سریع‌حرکت در بازار بورس می‌تواند منجر به تغییرات ناگهانی شود.
مثال:
Fast-moving events in the stock market can lead to sudden changes.
معنی فارسی کلمه fast-moving
:
به فعالیت یا چیزی اشاره دارد که با سرعت زیاد حرکت می‌کند.
