معنی فارسی fast-paced

B2

دارای سرعت زیاد یا رویدادهای زیاد؛ معمولاً به زمینه‌های اجتماعی یا تفریحی اشاره دارد.

Characterized by rapid movement or activity; energetic.

adjective
معنی(adjective):

Moving or changing rapidly.

مثال:

We went to see a fast-paced action film.

example
معنی(example):

او از فیلم‌های سریع‌السیر که او را در لبه صندلی‌اش نگه می‌دارد لذت می‌برد.

مثال:

She enjoys fast-paced movies that keep her on the edge of her seat.

معنی(example):

در یک محیط سریع‌السیر، کارکنان باید سریعاً سازگار شوند.

مثال:

In a fast-paced environment, workers must adapt quickly.

معنی فارسی کلمه fast-paced

: معنی fast-paced به فارسی

دارای سرعت زیاد یا رویدادهای زیاد؛ معمولاً به زمینه‌های اجتماعی یا تفریحی اشاره دارد.