معنی فارسی fastie
B2به فردی اطلاق میشود که سریع فکر کرده و تصمیمگیری میکند.
A term used for someone who is quick in thinking and decision-making.
- NOUN
example
معنی(example):
او به عنوان یک فاستی به خاطر مهارتهای سریع تصمیمگیریاش شناخته میشود.
مثال:
He is known as a fastie for his quick decision-making skills.
معنی(example):
داشتن ویژگی فاستی میتواند در محیطهای سریع و پرشور به شما کمک کند.
مثال:
Being a fastie can help you in fast-paced environments.
معنی فارسی کلمه fastie
:
به فردی اطلاق میشود که سریع فکر کرده و تصمیمگیری میکند.