معنی فارسی fattily
B1به صورت چرب و فاخر، اشاره به مقدار زیاد چربی یا غنای بالا.
In a way that is rich in fat or characterized by excessive richness.
- ADVERB
example
معنی(example):
غذا به طور چرب سرو شد، با بخشهای فراوان.
مثال:
The food was served fattily, with generous portions.
معنی(example):
او با صدای چرب به جوک خندید و از هر لحظه لذت برد.
مثال:
She laughed fattily at the joke, enjoying every moment.
معنی فارسی کلمه fattily
:به صورت چرب و فاخر، اشاره به مقدار زیاد چربی یا غنای بالا.