معنی فارسی fattishness

B1

چربی‌داری، حالتی که به چربی یا اضافه وزن اشاره دارد.

The quality or state of being somewhat fat or plump.

example
معنی(example):

چربی‌داری سس برای برخی جذاب نبود.

مثال:

The fattishness of the sauce was unappealing to some.

معنی(example):

او نگران چربی‌دار شدن روزافزون خود بود.

مثال:

He was concerned about his increasing fattishness.

معنی فارسی کلمه fattishness

:

چربی‌داری، حالتی که به چربی یا اضافه وزن اشاره دارد.