معنی فارسی fatuitousness

B2

بی‌مناطقیت، رفتار ناشی از نادانی و تفکر سطحی.

The quality of being silly or foolish; lack of intelligence.

example
معنی(example):

این تصمیم با بی‌منطقی گرفته شد که نشان‌دهنده عدم تفکر است.

مثال:

The decision was made with fatuitousness, showing a lack of thought.

معنی(example):

بی‌منطقی او در طول جلسه برای همه آشکار بود.

مثال:

Her fatuitousness during the meeting was evident to everyone.

معنی فارسی کلمه fatuitousness

:

بی‌مناطقیت، رفتار ناشی از نادانی و تفکر سطحی.