معنی فارسی fatuity
B1حالت احمقانه یا نادانی که در آن فرد به وضوح چیزی را نمیفهمد.
A lack of intelligence or foolishness.
- NOUN
example
معنی(example):
بیخود بودن نظرات او برای همه آشکار بود.
مثال:
The fatuity of his comments was apparent to everyone.
معنی(example):
او متوجه بیخود بودن استدلالهای قبلی خود شد.
مثال:
She realized the fatuity of her previous arguments.
معنی فارسی کلمه fatuity
:حالت احمقانه یا نادانی که در آن فرد به وضوح چیزی را نمیفهمد.