معنی فارسی fauconnier
B1فاکونی، نام یک زبانشناس مشهور که در زمینه معناشناسی و زبانشناسی کار کرده است.
A surname often linked to notable research in linguistics and cognitive science.
- NOUN
example
معنی(example):
فاکونی نامی است که معمولاً با تحقیقات زبانشناسی مرتبط است.
مثال:
Fauconnier is a name often associated with linguistics research.
معنی(example):
مقالات زیادی توسط فاکونی در مورد معناشناسی شناختی منتشر شده است.
مثال:
Many papers have been published by Fauconnier on cognitive semantics.
معنی فارسی کلمه fauconnier
:فاکونی، نام یک زبانشناس مشهور که در زمینه معناشناسی و زبانشناسی کار کرده است.