معنی فارسی faunule

B1

مجموعه‌ای از نوع خاص جانوران در یک محیط کوچک.

A specific group of animals found in a limited area or habitat.

example
معنی(example):

جمعیت کوچک جانوری با دقت توسط محققان مستند شد.

مثال:

The faunule was carefully documented by the researchers.

معنی(example):

مشاهدات از جمعیت کوچک جانوری داده‌های مفیدی برای تحقیق ارائه داد.

مثال:

Observations of the faunule provided valuable data for the study.

معنی فارسی کلمه faunule

: معنی faunule به فارسی

مجموعه‌ای از نوع خاص جانوران در یک محیط کوچک.