معنی فارسی faxing

B1

عملیه ارسال اقداماتی از طریق فکس.

The process of sending documents via fax.

verb
معنی(verb):

To send a document via a fax machine.

example
معنی(example):

فکس کردن دقیقاً سریع و مؤثر است.

مثال:

Faxing documents is quick and efficient.

معنی(example):

الان در حال فکس کردن قراردادها هستم.

مثال:

I am faxing the contracts right now.

معنی فارسی کلمه faxing

: معنی faxing به فارسی

عملیه ارسال اقداماتی از طریق فکس.