معنی فارسی fazendeiro

B2

مدیر یا مالک یک فازندا که معمولاً در برزیل انجام وظیفه می‌کند.

A landowner or manager of a farm, especially in Brazil.

example
معنی(example):

فازنده‌رو مزرعه و کارگران آن را مدیریت می‌کند.

مثال:

The fazendeiro manages the farm and its workers.

معنی(example):

به عنوان یک فازنده‌رو، او بر روی شیوه‌های کشاورزی پایدار تمرکز می‌کند.

مثال:

As a fazendeiro, he focuses on sustainable farming practices.

معنی فارسی کلمه fazendeiro

: معنی fazendeiro به فارسی

مدیر یا مالک یک فازندا که معمولاً در برزیل انجام وظیفه می‌کند.