معنی فارسی feardies
B1ترسهای کوچک یا بزرگ که معمولاً در شرایط خاص بروز میکنند.
Small or big fears that usually arise in specific situations.
- NOUN
example
معنی(example):
برخی از دانشآموزان در مورد صحبت در جمع ترس دارند.
مثال:
Some students have feardies about speaking in public.
معنی(example):
ترسهای او از داوطلب شدن برای پروژه جلوگیری کرد.
مثال:
Her feardies prevented her from volunteering for the project.
معنی فارسی کلمه feardies
:
ترسهای کوچک یا بزرگ که معمولاً در شرایط خاص بروز میکنند.