معنی فارسی fearedly
B1به صورت ترسناک و با احساس ترس عمل کردن.
In a fearful manner.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور ترسناک به کوچه تاریک وارد شد.
مثال:
He walked fearedly into the dark alley.
معنی(example):
او به طور ترسناک به پوستر فیلم ترسناک نگاه کرد.
مثال:
She looked fearedly at the horror movie poster.
معنی فارسی کلمه fearedly
:به صورت ترسناک و با احساس ترس عمل کردن.