معنی فارسی fearsomely
B2به شکل ترسناکی، به نحوی که باعث ایجاد ترس یا وحشت شود.
In a manner that causes fear; frighteningly.
- ADVERB
example
معنی(example):
شیر به طرز هولناکی غرید و همه را به لرزه درآورد.
مثال:
The lion roared fearsomely, making everyone tremble.
معنی(example):
او بازی را به طرز هولناکی انجام داد و در حریفانش ترس ایجاد کرد.
مثال:
He played the game fearsomely, instilling fear in his opponents.
معنی فارسی کلمه fearsomely
:به شکل ترسناکی، به نحوی که باعث ایجاد ترس یا وحشت شود.