معنی فارسی feasibly

B1 /ˈfiːzɪb(ə)li/

به صورت امکان‌پذیر، به طوری که عملی یا قابل اجرا باشد.

In a manner that is achievable or practical.

adverb
معنی(adverb):

In a feasible manner

example
معنی(example):

این طرح را می‌توان به‌طور ممکن در چارچوب بودجه اجرا کرد.

مثال:

The plan can be executed feasibly within the budget.

معنی(example):

ما پروژه را ارزیابی کردیم تا مطمئن شویم که می‌توانیم به‌طور ممکن به اهداف‌مان برسیم.

مثال:

We assessed the project to ensure we could feasibly achieve our goals.

معنی فارسی کلمه feasibly

: معنی feasibly به فارسی

به صورت امکان‌پذیر، به طوری که عملی یا قابل اجرا باشد.