معنی فارسی featherbedded
B1کارمندی که به راحتی و بدون مسئولیتهای زیاد مشغول به کار است و از مزایای اضافی بهرهمند میشود.
To provide someone with a comfortable or overly generous situation, typically involving minimal work or responsibility.
- verb
verb
معنی(verb):
To treat someone with excessive indulgence; to pamper, cosset or mollycoddle.
example
معنی(example):
کارگران به راحتی مشغول بودند و برای انجام کار کم، حقوق میگرفتند.
مثال:
The workers were featherbedded, receiving pay for doing little work.
معنی(example):
برخی شرکتها کارکنان خود را با مزایای بیش از حد راحت میکنند.
مثال:
Some companies featherbed their employees with excessive benefits.
معنی فارسی کلمه featherbedded
:
کارمندی که به راحتی و بدون مسئولیتهای زیاد مشغول به کار است و از مزایای اضافی بهرهمند میشود.