معنی فارسی fecking

B2

این واژه به عنوان قید برای تأکید بر شدت یا کیفیت یک صفت به کار می‌رود.

Used for emphasis; a stronger alternative to 'very'.

verb
معنی(verb):

To throw.

معنی(verb):

To steal.

معنی(verb):

To leave hastily.

معنی(verb):

Fuck.

example
معنی(example):

این یک وعده غذایی واقعاً عالی بود!

مثال:

That was a fecking good meal!

معنی(example):

نمی‌توانم ترافیک احمقانه امروز را باور کنم.

مثال:

I can’t believe the fecking traffic today.

معنی فارسی کلمه fecking

: معنی fecking به فارسی

این واژه به عنوان قید برای تأکید بر شدت یا کیفیت یک صفت به کار می‌رود.