معنی فارسی fecks

B1

خوابیدن یا بی‌هدف وقت گذراندن به جای انجام کارهای مفید.

To mess around or waste time.

verb
معنی(verb):

To throw.

معنی(verb):

To steal.

معنی(verb):

To leave hastily.

معنی(verb):

Fuck.

example
معنی(example):

او اغلب به جای کار کردن، وقتش را تلف می‌کند.

مثال:

He often fecks around instead of working.

معنی(example):

باید با آن ماشین دست نزنید.

مثال:

You shouldn’t fecks with that machine.

معنی فارسی کلمه fecks

: معنی fecks به فارسی

خوابیدن یا بی‌هدف وقت گذراندن به جای انجام کارهای مفید.