معنی فارسی federatively

B1

به شکل فدراتیو، به توزیع قدرت یا همکاری بین نهادهای مختلف اشاره دارد.

In a manner that relates to or involves a federation; concerning the shared governance between entities.

example
معنی(example):

ایالت‌ها به طور فدراتیو برای رسیدگی به مشکلات مشترک کار می‌کنند.

مثال:

The states work federatively to address common issues.

معنی(example):

منطقه‌ها به‌طور فدراتیو برای بهبود اقتصاد خود همکاری می‌کنند.

مثال:

The regions collaborate federatively to improve their economies.

معنی فارسی کلمه federatively

:

به شکل فدراتیو، به توزیع قدرت یا همکاری بین نهادهای مختلف اشاره دارد.