معنی فارسی feebly

B2 /ˈfiːbli/

به طور ضعیف و ناتوان، بدون قدرت یا اثرگذاری کافی.

In a weak or faint manner.

adverb
معنی(adverb):

In a feeble manner.

example
معنی(example):

گیاه به‌طور ضعیف در سایه رشد کرد.

مثال:

The plant grew feebly in the shadow.

معنی(example):

او به آرامی برای خداحافظی دست تکان داد.

مثال:

He waved feebly to say goodbye.

معنی فارسی کلمه feebly

: معنی feebly به فارسی

به طور ضعیف و ناتوان، بدون قدرت یا اثرگذاری کافی.