معنی فارسی feed on

A2

تغذیه کردن از چیزی، معمولاً اشاره به مصرف غذاها یا مواد غذایی در روند طبیعی یا روزمره.

To consume as food or nourishment.

example
معنی(example):

گرگ‌ها از حیوانات کوچک مانند خرگوش تغذیه می‌کنند.

مثال:

Wolves feed on small animals like rabbits.

معنی(example):

کودکان اغلب از تنقلات ارائه‌شده در مهمانی تغذیه می‌کنند.

مثال:

Children often feed on the snacks provided at the party.

معنی فارسی کلمه feed on

: معنی feed on به فارسی

تغذیه کردن از چیزی، معمولاً اشاره به مصرف غذاها یا مواد غذایی در روند طبیعی یا روزمره.