معنی فارسی feedbag

B1

کیسه‌ای برای ذخیره و حمل خوراک دام، معمولاً از مواد مقاوم ساخته شده است.

A bag used to hold and carry animal feed.

noun
معنی(noun):

A horse's nosebag.

example
معنی(example):

کشاورز کیسه خوراک را با ذرت برای مرغ‌ها پر کرد.

مثال:

The farmer filled the feedbag with corn for the chickens.

معنی(example):

مطمئن شوید که کیسه خوراک به خوبی بسته شده باشد تا غذا تازه بماند.

مثال:

Make sure the feedbag is closed tightly to keep the food fresh.

معنی فارسی کلمه feedbag

: معنی feedbag به فارسی

کیسه‌ای برای ذخیره و حمل خوراک دام، معمولاً از مواد مقاوم ساخته شده است.