معنی فارسی feeding time
A2زمان مشخصی برای تغذیه، به ویژه در مورد کودکان و حیوانات.
A designated time for providing food, especially for children or animals.
- NOUN
example
معنی(example):
کودکان برای زمان تغذیه در مهدکودک جمع شدند.
مثال:
The children gathered for feeding time at the daycare.
معنی(example):
مهم است که یک زمان تغذیه منظم برای حیوانات خانگی ایجاد کنید.
مثال:
It's important to establish a regular feeding time for pets.
معنی فارسی کلمه feeding time
:
زمان مشخصی برای تغذیه، به ویژه در مورد کودکان و حیوانات.