معنی فارسی feedstock
B2ماده‌ای که برای تولید محصولات مختلف از جمله سوخت‌ها و مواد شیمیایی استفاده می‌شود.
Raw material supplied to a machine or processing plant.
- noun
noun
معنی(noun):
Any bulk raw material constituting the principal input for an industrial process.
مثال:
Bio-materials may be substituted for petrochemical feedstocks as petroleum prices rise.
example
معنی(example):
کارخانه از ذرت به عنوان ماده اولیه اصلی خود استفاده می‌کند.
مثال:
The factory uses corn as its primary feedstock.
معنی(example):
ماده اولیه برای تولید سوخت‌های زیستی ضروری است.
مثال:
Feedstock is essential for producing biofuels.
معنی فارسی کلمه feedstock
:
ماده‌ای که برای تولید محصولات مختلف از جمله سوخت‌ها و مواد شیمیایی استفاده می‌شود.
