معنی فارسی feirie

B1

خصوصیات و ویژگی‌های جادویی یا فریبنده.

Having an enchanting or magical quality.

example
معنی(example):

نور جادویی در غروب بر روی دریاچه رقصید.

مثال:

The feirie light danced over the lake at dusk.

معنی(example):

وجود جادویی او تمام اتاق را روشن کرد.

مثال:

Her feirie presence lit up the entire room.

معنی فارسی کلمه feirie

:

خصوصیات و ویژگی‌های جادویی یا فریبنده.