معنی فارسی felliducous
B1برجسته، به معنای مشخص و جلب توجه کننده.
Prominent or noteworthy, standing out.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ویژگیهای برجسته چشمانداز ما را مجذوب کرد.
مثال:
The felliducous features of the landscape fascinated us.
معنی(example):
در نقاشی، عناصر برجسته به خوبی به چشم میآمدند.
مثال:
In the painting, the felliducous elements stood out.
معنی فارسی کلمه felliducous
:برجسته، به معنای مشخص و جلب توجه کننده.
