معنی فارسی feminity

B1

زنانه بودن، مجموعه‌ای از ویژگی‌ها یا خصوصیات که به زنان نسبت داده می‌شود و شامل جنبه‌های اجتماعی، فرهنگی و روانی می‌شود.

The quality of being female, often associated with attributes or characteristics typically associated with women.

noun
معنی(noun):

Femininity.

example
معنی(example):

زنانه بودن او از طریق سبک و مهربانی‌اش ابراز می‌شود.

مثال:

Her feminity is expressed through her style and kindness.

معنی(example):

هنرمند مضامین زنانه بودن را در نقاشی‌هایش مورد بررسی قرار می‌دهد.

مثال:

The artist explores themes of feminity in her paintings.

معنی فارسی کلمه feminity

: معنی feminity به فارسی

زنانه بودن، مجموعه‌ای از ویژگی‌ها یا خصوصیات که به زنان نسبت داده می‌شود و شامل جنبه‌های اجتماعی، فرهنگی و روانی می‌شود.