معنی فارسی fening
B1فنینگ، یک سکه کوچک نقرهای که در گذشته بهعنوان واحد پول استفاده میشد.
A small silver coin that was historically used in commerce.
- noun
noun
معنی(noun):
A currency unit worth one hundredth of a Bosnia and Herzegovina convertible mark.
example
معنی(example):
او یک فنینگ داشت، سکهای کوچک نقرهای از گذشته.
مثال:
He had a fening, a small silver coin from the past.
معنی(example):
فنینگ بهعنوان واحد پول در برخی مناطق تاریخی استفاده میشد.
مثال:
Fening was used as currency in certain regions historically.
معنی فارسی کلمه fening
:
فنینگ، یک سکه کوچک نقرهای که در گذشته بهعنوان واحد پول استفاده میشد.