معنی فارسی fennel
B1 /ˈfɛnəl/رازیانه، گیاهی علفی و خوش‌عطر است که برای ادویه‌کاری و درمان‌های طبیعی مورد استفاده قرار می‌گیرد.
A flowering plant species in the carrot family, used as a spice and for medicinal purposes.
- noun
noun
معنی(noun):
A plant, Foeniculum vulgare, of the parsley family, which has a sweet, anise-like flavor.
معنی(noun):
The bulb, leaves, or stalks of the plant, eaten as a vegetable.
معنی(noun):
The seeds of the fennel plant used as a spice in cooking.
example
معنی(example):
رازیانه معمولاً به عنوان ادویه در آشپزی استفاده می‌شود.
مثال:
Fennel is often used as a spice in cooking.
معنی(example):
او رازیانه را در باغ خود برای مصارف آشپزی می‌کارد.
مثال:
She grows fennel in her garden for culinary purposes.
معنی فارسی کلمه fennel
:
رازیانه، گیاهی علفی و خوش‌عطر است که برای ادویه‌کاری و درمان‌های طبیعی مورد استفاده قرار می‌گیرد.
