معنی فارسی fenny

B1

فَنِي، زمین یا منطقه‌ای با آب راکد یا باتلاقی.

An area that is low-lying and wet, often marshy.

example
معنی(example):

منظر فنی با برکه‌های کوچک پوشیده شده بود.

مثال:

The fenny landscape was dotted with small ponds.

معنی(example):

ما در سفر پیاده‌روی‌امان مناطق فنی را کاوش کردیم.

مثال:

We explored fenny areas during our hiking trip.

معنی فارسی کلمه fenny

: معنی fenny به فارسی

فَنِي، زمین یا منطقه‌ای با آب راکد یا باتلاقی.