معنی فارسی feodality

C2

فئودالیسم، نظام اقتصادی و اجتماعی است که در آن زمین به نخبگان داده می‌شود و رعایا به آنها خدمت می‌کنند.

The social and economic system that prevailed in medieval Europe, characterized by the relationship between lords and vassals.

example
معنی(example):

فئودالیسم نقش بسیار مهمی در شکل‌گیری جوامع قرون وسطی ایفا کرد.

مثال:

Feodality played a crucial role in shaping medieval societies.

معنی(example):

تحقیقات روی فئودالیسم اطلاعات زیادی درباره دینامیک قدرت در تاریخ فاش می‌کند.

مثال:

The studies of feodality reveal much about power dynamics in history.

معنی فارسی کلمه feodality

: معنی feodality به فارسی

فئودالیسم، نظام اقتصادی و اجتماعی است که در آن زمین به نخبگان داده می‌شود و رعایا به آنها خدمت می‌کنند.