معنی فارسی ferally

B2

به شیوه‌ای وحشیانه و غیر اهلی.

In a wild or untamed manner.

example
معنی(example):

این حیوان در زیستگاه طبیعی خود به طور وحشی رفتار کرد.

مثال:

The animal behaved ferally in its natural habitat.

معنی(example):

حیوانات وحشی به طور متفاوتی نسبت به حیوانات اهلی رفتار می‌کنند.

مثال:

Ferally raised animals often show different behaviors compared to domesticated ones.

معنی فارسی کلمه ferally

: معنی ferally به فارسی

به شیوه‌ای وحشیانه و غیر اهلی.