معنی فارسی feringhee
B1فیرینگی اصطلاحی است که به خارجیها، به ویژه غربیها در کشورهای آسیایی اطلاق میشود.
A term used to refer to foreigners, particularly Westerners, in Asian countries.
- NOUN
example
معنی(example):
فیرینگی به نظر میرسید که از فرهنگ محلی شگفتزده شده است.
مثال:
The feringhee seemed fascinated by the local culture.
معنی(example):
بسیاری از فیرینگیها به شهر ما میآیند تا تاریخ آن را کاوش کنند.
مثال:
Many feringhees visit our town to explore its history.
معنی فارسی کلمه feringhee
:
فیرینگی اصطلاحی است که به خارجیها، به ویژه غربیها در کشورهای آسیایی اطلاق میشود.