معنی فارسی fernbird
B1پرنده سرخس، پرندهای که به طور خاص به زیستگاههای مرطوب وابسته است.
A small, secretive bird associated with wetlands, often known for its unique calls.
- noun
noun
معنی(noun):
Megalurus punctatus, an insectivorous bird native to New Zealand.
example
معنی(example):
پرنده سرخس یک پرنده کوچک است که عمدتاً در زمینهای مرطوب یافت میشود.
مثال:
The fernbird is a small bird primarily found in wetlands.
معنی(example):
این پرنده دمی بلند دارد و به خاطر صدای خاصش شناخته میشود.
مثال:
It has a long tail and is known for its distinctive call.
معنی فارسی کلمه fernbird
:
پرنده سرخس، پرندهای که به طور خاص به زیستگاههای مرطوب وابسته است.