معنی فارسی ferrament
B1فررمانت، فروشگاهی که ابزار و ملزومات مختلف را عرضه میکند.
Ferrament, a shop that sells various tools and supplies.
- NOUN
example
معنی(example):
فروشگاه فررمانت ابزار و لوازم مختلفی میفروشد.
مثال:
The ferrament shop sells various tools and supplies.
معنی(example):
او برای خرید یک چکش جدید به فررمانت رفت.
مثال:
He visited the ferrament to buy a new hammer.
معنی فارسی کلمه ferrament
:
فررمانت، فروشگاهی که ابزار و ملزومات مختلف را عرضه میکند.