معنی فارسی ferromagneticism

B1

فرومغناطیسی، خاصیتی از یک ماده است که در آن مواد می‌توانند به صورت دائمی مغناطیسی شوند.

A phenomenon where materials exhibit strong magnetic properties due to alignment of magnetic moments.

example
معنی(example):

فرومغناطیسیمی خاصیتی از مواد است که به آنها اجازه می‌دهد مغناطیسی شوند.

مثال:

Ferromagneticism is a property of materials that allows them to become magnetized.

معنی(example):

مواد فرومغناطیسی معمول شامل آهن و کبالت هستند.

مثال:

Common ferromagnetic materials include iron and cobalt.

معنی فارسی کلمه ferromagneticism

: معنی ferromagneticism به فارسی

فرومغناطیسی، خاصیتی از یک ماده است که در آن مواد می‌توانند به صورت دائمی مغناطیسی شوند.