معنی فارسی fertility drug
B2داروهایی که برای افزایش شانس بارداری به کار میروند.
Medications that help to enhance reproductive capacity and assist in conception.
- noun
noun
معنی(noun):
A drug that improves fertility.
example
معنی(example):
پزشکان داروهای باروری را به زنان برای کمک به بارداری تجویز میکنند.
مثال:
Doctors prescribe fertility drugs to help women conceive.
معنی(example):
داروهای باروری میتوانند تخمکگذاری را بهبود بخشند.
مثال:
Fertility drugs can improve ovulation.
معنی فارسی کلمه fertility drug
:
داروهایی که برای افزایش شانس بارداری به کار میروند.