معنی فارسی feruling

B1

عملیات استفاده از کاغذ فرول برای نوشتن و ساختاردهی اطلاعات.

The practice of using ruled paper for writing structure and clarity.

example
معنی(example):

فرولینگ برای مهارت‌های نوشتاری مناسب مهم است.

مثال:

Feruling is important for proper writing skills.

معنی(example):

او برای بهبود مقالاتش فرولینگ خود را تمرین کرد.

مثال:

He practiced his feruling to improve his essays.

معنی فارسی کلمه feruling

: معنی feruling به فارسی

عملیات استفاده از کاغذ فرول برای نوشتن و ساختاردهی اطلاعات.