معنی فارسی festa

B1

جشن، رویدادی فرهنگی به ویژه در برخی نقاط خاص که شامل رقص، غذا و فعالیت‌های دیگر است.

A festive event or celebration, often featuring local customs and traditions.

noun
معنی(noun):

A public holiday or feast day in Italy, Portugal, etc.

example
معنی(example):

این جشن بسیاری از بازدیدکنندگان از خارج از شهر را جذب کرد.

مثال:

The festa attracted many visitors from out of town.

معنی(example):

در طول این جشن، از رقص‌ها و غذاهای سنتی لذت بردیم.

مثال:

During the festa, we enjoyed traditional dances and food.

معنی فارسی کلمه festa

: معنی festa به فارسی

جشن، رویدادی فرهنگی به ویژه در برخی نقاط خاص که شامل رقص، غذا و فعالیت‌های دیگر است.