معنی فارسی festivity
B1شادی و فعالیت‌های مرتبط با جشن، معمولاً شامل سرگرمی و عیش و نوش.
A state of celebration or a festive event, often involving enjoyment and festivities.
- noun
noun
معنی(noun):
(often pluralized) A festival or similar celebration.
معنی(noun):
An experience or expression of celebratory feeling, merriment, gaiety.
example
معنی(example):
جشنواره تمام آخر هفته با رویدادهای مختلف ادامه داشت.
مثال:
The festivity lasted all weekend long with various events.
معنی(example):
زمانی که مردم برای رژه جمع شدند، حس جشنواره‌ای در فضا وجود داشت.
مثال:
There was a sense of festivity in the air as people gathered for the parade.
معنی فارسی کلمه festivity
:
شادی و فعالیت‌های مرتبط با جشن، معمولاً شامل سرگرمی و عیش و نوش.
