معنی فارسی fet

B1 /fɛt/

بکارگیری یک شیوه یا انرژی خاص برای اتمام یک کار یا پروژه.

To bring something to a conclusion or completion.

verb
معنی(verb):

To fetch

example
معنی(example):

او تصمیم گرفت پروژه را خودش تکمیل کند.

مثال:

He decided to fet the project to completion himself.

معنی(example):

انجام یک کار به معنای تکمیل آن با جدیت است.

مثال:

To fet a task means to complete it with diligence.

معنی فارسی کلمه fet

: معنی fet به فارسی

بکارگیری یک شیوه یا انرژی خاص برای اتمام یک کار یا پروژه.