معنی فارسی fetishized
B2به حالت فتی‌شی درآمده، به چیزی توجه و اهمیت فوق‌العاده داده شده است.
Made into a fetish; overly emphasized or made to have a sexual appeal.
- verb
verb
معنی(verb):
To make the subject of (often sexual) obsession.
مثال:
Our society has fetishized personal wealth.
معنی(verb):
To make into a fetish, or magical object.
example
معنی(example):
در فیلم، مبارزه شخصیت فتی‌شی شده است.
مثال:
In the film, the character's struggle is fetishized.
معنی(example):
بسیاری از مسائل اجتماعی در هنر و رسانه فتی‌شی شده‌اند.
مثال:
Many societal issues are fetishized in art and media.
معنی فارسی کلمه fetishized
:
به حالت فتی‌شی درآمده، به چیزی توجه و اهمیت فوق‌العاده داده شده است.
