معنی فارسی fettering
B1فرتراشی، به معنای محدود کردن یا محصور کردن، معمولاً در زمینه‌های فیزیکی یا اجتماعی استفاده می‌شود.
The act of tying or securing something in a way that restricts movement.
- verb
- noun
verb
معنی(verb):
To shackle or bind up with fetters.
معنی(verb):
To restrain or impede; to hamper.
noun
معنی(noun):
The act by which something is fettered or constricted.
example
معنی(example):
سگ با زنجیر خود را محدود می‌کرد.
مثال:
The dog was fettering itself with the chain.
معنی(example):
قوانین رشد شرکت را محدود می‌کردند.
مثال:
The regulations were fettering the company's growth.
معنی فارسی کلمه fettering
:
فرتراشی، به معنای محدود کردن یا محصور کردن، معمولاً در زمینه‌های فیزیکی یا اجتماعی استفاده می‌شود.
