معنی فارسی feudalizable

B1

قابلیت تبدیل شدن به نظام فئودالی.

Capable of being organized or structured in a feudal manner.

example
معنی(example):

برخی از اقتصاددانان معتقدند که کسب‌وکارهای مدرن می‌توانند به نظام فئودالی تبدیل شوند.

مثال:

Some economists argue that modern businesses can be feudalizable.

معنی(example):

آنها پیشنهاد کردند که خدمات می‌توانند در یک اقتصاد غیرمتمرکز به فئودالی تبدیل شوند.

مثال:

They suggested that services could be feudalizable in a decentralized economy.

معنی فارسی کلمه feudalizable

: معنی feudalizable به فارسی

قابلیت تبدیل شدن به نظام فئودالی.